شیرین زبون من
سلام نفسم عزیز دلم هر چی بزرگ تر میشی شیرین زبونیها و همینطور شیطنتهات بیشتر میشه چند وقت پیش که خونه مامان جون بودیم شما مشغول بازی بودی که یه دفعه اومدی کنارم و برای اولین بار بهم گفتی : من خیلی دوست دارم الهههههی که فدات شم با شنیدن این جمله انگار که همه دنیا رو بهم دان خیلی خیلی ذوق زده شدم وقتی منو صدا میزنی .... :مامان :بله :نگو بله بگو جان : و دوباره میگی:مامان :جان قبلا وقتی نماز میخوندم گریه میکردی و میگفتی نماز نخون ولی الان دیگه گریه نمیکنی فقط سریع میای و مهر منو برمیداری و خودت نماز میخونی .. ولی ازون جایی که من زرگتر از...
نویسنده :
مامان امیر علی
1:40